تو به سُهراب بگو:
من اگر در تپشِ باغ٬ خدا را دیدم
به سخن خواهم گفت:
که خدایا ...!
اینجا٬
دلِ پُر دردِ دعا٬
تَنگِ آرامشِ گرمایِ پُر از مهرِ تو است ...
تَنگِ یک شاخه گُلِ باغِ بهشت ...
تَنگِ رویایِ عبور از هَوسِ سرخِ گناه ...
گوشه چشمَت٬ همه رویایِ من است ...!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0